جدول جو
جدول جو

معنی خوش منظر - جستجوی لغت در جدول جو

خوش منظر
خوش سیما، زیبا، خوش نما، خوش منظره
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
فرهنگ فارسی عمید
خوش منظر
(خوَشْ / خُشْ مَ ظَ)
خوب چهره. نیک سیما. نیکودیدار. (ناظم الاطباء). خوش نما. خوب دیدار. (یادداشت مؤلف). خوبروی:
که دریافتم حاتم نامجوی
هنرمند و خوش منظر و خوبروی.
سعدی (بوستان).
، با منظرۀ خوب. با چشم انداز نیکو. خوش منظره: و صباح از عکس جمال حورالعینش خوش منظر. (ترجمه محاسن اصفهان). ابوعلی محمد مردی فاضل بوده است و بغایت پرهیزگار و خوش محاوره و خوش منظر. (تاریخ قم)
لغت نامه دهخدا
خوش منظر
خوبروی خوش چشم انداز نیک منظر خوب صورت نیکو چهره
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
فرهنگ لغت هوشیار
خوش منظر
مناظر طبيعيّة جميلة
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به عربی
خوش منظر
Scenic
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خوش منظر
pittoresque
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خوش منظر
panoramico
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
خوش منظر
живописный
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به روسی
خوش منظر
malerisch
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به آلمانی
خوش منظر
мальовничий
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خوش منظر
malowniczy
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به لهستانی
خوش منظر
风景优美的
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به چینی
خوش منظر
pitoresco
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خوش منظر
schilderachtig
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به هلندی
خوش منظر
pintoresco
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
خوش منظر
สวยงาม
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به تایلندی
خوش منظر
دلکش
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به اردو
خوش منظر
মনোরম
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به بنگالی
خوش منظر
ya kuvutia
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
خوش منظر
manzaralı
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خوش منظر
경치가 좋은
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به کره ای
خوش منظر
ציורי
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به عبری
خوش منظر
सुरम्य
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به هندی
خوش منظر
indah
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
خوش منظر
風光明媚な
تصویری از خوش منظر
تصویر خوش منظر
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ / خُشْ مَ ضَ)
خوش مجلس. آنکه حضورش ملال آور نیست. خوش نشست و برخاست. مقابل بدمحضر، خوب ظاهر. مقابل خوش مخبر
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ بَ)
خوش باطن. مقابل بدمخبر. آنکه او را باطن نکوست
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ زِ)
دهی از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد. واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری گناباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ/ خُشْ مَ زِ)
آنکه از طرف سلاطین و امراءپیشتر رود و جا برای فروکش خوش کند. (آنندراج) : پیشخانه داران سرکار جهان مدار با خوش منزلان سبقت شعار کوچ هر منزلی به بارگاه عظمت دستگاه بیارایند. (نعمت اﷲخان عالی در بهادرشاه به نقل از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ نِ)
خوش طبعی. فکیهه. لاغ. فکاهت. مزاح. شوخی. بذله گویی. هزاله. مطایبه. نشاط. سرور. فرح. انبساط. (یادداشت مؤلف) :
چون دل باده خوار گشت جهان
با کروژ و نشاط و خوش منشی.
خسروی.
پس خویشتن تسلیم کرد و آن... هدف کرده و بخوش منشی شربت آن ضربت نوش کرد. (تاریخ بیهق) ، تسلیم در اصطلاح حکمت مدنی. (از نفایس الفنون)
لغت نامه دهخدا
(مَ ظَ)
خوش سیما. خوبرو. خوش قیافه. خوش رو. (یادداشت بخط مؤلف) :
شه خوب صورت شه خوب سیرت
شه خوب منظر شه خوب مخبر.
فرخی.
جهان دلفریب ناوفادار
سپهر زشتکار خوب منظر.
ناصرخسرو.
و طلیعۀ بصر او بر ماهرویی افتاد خوب منظر ماه پیکر. (سندبادنامه ص 259).
شخصم بچشم عالمیان خوب منظر است
وز خبث باطنم سر خجلت فکنده پیش.
سعدی.
تو درخت خوب منظر همه میوه ای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمیرسد بسیبت.
سعدی (طیبات).
درشتخویی و بدعهدی از تو نپسندند
که خوب منظری و دلفریب و منظوری.
سعدی (بدایع).
کنیسه، زن خوب منظر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَظَ)
خوب دیداری. خوشنمایی:
نشنیده ام اندر ختن بر صورتی چندین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش منشی
تصویر خوش منشی
حالت و وضع خوش منش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش نظر
تصویر خوش نظر
خوش نگر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
پیش زمینه
دیکشنری اردو به فارسی